آدرین جانآدرین جان، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

آدرین،شاهزاده قصه زندگی من

2. نام گذاری

پسرک قشنگم انتخاب اسم برای تو فرشته نازنین سخت ترین کاری بود که من و بابایی تو زندگی انجام دادیم قبل از اینکه جنسیتت مشخص بشه هم یک جورایی احساس میکردم که شما باید یک گل پسر باشی از بس که شیطون بودی و تکون خوردنت خیلیییییییی زود شروع شده بود، ولی به هرحال دنبال اسم دخترونه هم میگشتم و واقعا انتخاب اسم دخترونه خیلی خیلی راحت تر بود!   پسرک قشنگم انتخاب اسم برای تو فرشته نازنین سخت ترین کاری بود که من و بابایی تو زندگی انجام دادیم  قبل از اینکه جنسیتت مشخص بشه هم یک جورایی احساس میکردم که شما باید یک گل پسر باشی از بس که شیطون بودی و تکون خوردنت خیلیییییییی زود شروع شده بود، ولی به هرحال دنبال اسم دخترونه هم میگشتم و واقعا...
29 شهريور 1392

10. خرید راکر

 چهارشنبه عصر میخواستیم با مامان بزرگه بریم برات صندلی راکر بخریم که بعدا که میریم خونه جدید و من دست تنهام بتونم بذارمت توش و پیشم باشی منم به کارام برسم عزیزدلم. خواب بودی که ما سریع حاضر شدیم و تصمیم داشتیم بذاریمت پیش بابابزرگه و بریم.پستونک تو دهنت بود برای همین میدونستم خوابت عمیق نشده و الانه که بیدار بشی و برناممون بهم بریزه   خلاصه بیدار شدی و تصمیم گرفتیم شما رو هم ببریم. رفتی سیسمونی شمیم که همیشه خریدامو از اونجا انجام میدم، اون چیزی که من دنبالش بودمو نداشتن ولی یک کاپشن سرهمی سرمه ای خوشمل مامان بزرگه برات خرید.یک مغازه دیگه هم سر زدیم که کلا چنین چیزی نداشت. قبلا تو بازار ملاصدرا یک مدل ایرانیشو دیده بودم که شبی...
22 شهريور 1392