19. عکسهای جشن شش ماهگی
گل پسرم پنجشنبه خونه عمه اورانوس دعوت بودیم و همه عمه ها و عموت جمع بودن، ما هم کیک گرفتیم و جشن 6 ماهگیتو کنار خانواده بابایی جشن گرفتیم عزیزدلم...
پسرکم دیگه بزرگ شده و به غیر از من، بابایی، مامان بزرگه،بابابزرگه و دایی صلاح که همیشه میبینی با بقیه غریبی میکنی قربونت برم، به صدا هم فوق العاده حساسی و تو جمعیت که سرو صدا هست خیلی بیتابی میکنی. تا میرفتیم تو اتاق شاد و سرحال میخندیدی ولی همچین که میومدیم تو جمع اخم میکردی فدای گره ابروهات بشم منننننننننن.خلاصه که عکس خندون نداری
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی